چهار شنبه 24 دی 1393 ساعت 13:24 |
بازدید : 562 |
نوشته شده به دست دکتر مولایی |
(نظرات )
ده فیلم ترسناک برگزیده سال 2013
7فاز: به طور كلي 2013 را نميتوان سال برجستهاي براي ژانر ترسناك در نظر گرفت. استوديوهاي هاليوود ترسناكهاي خيلي كمي توليد كردند.
7فاز: به طور کلي 2013 را نميتوان سال برجستهاي براي ژانر ترسناک در نظر گرفت. قطعا فيلم ترسناکهاي خيلي خوبي ساخته شدند اما اگر به فيلمهاي پخش شده در سال نگاه بياندازيم دو نکته حائز اهميت هستند: اول اينکه استوديوهاي هاليوود ترسناکهاي خيلي کمي توليد کردند. و بعد هم اينکه، ديگر پخشکنندهها و فيلمسازهاي مستقل سعي فراواني براي پرکردن جاي خالي ژانر در 2013 کردند.
1. The Battery اگر The Walking Dead چيزي به ما ياد داده باشد، اين است که داستانهاي درباره زامبيها لازم نيست درمورد زامبيها باشند. بازماندگان بسيار جذابتر هستند. اما The Battery نسبت به سريال ناهموار AMC در ماهيت دادن به شخصيتهايش يعني بن (جرمي گاردنر، که کارگرداني و نويسندگي را نيز برعهده داشته) و ميکي (ادام کرونهايم) موثرتر است. دو بازيکن سابق بيسبال که تمام تلاش خود را براي زنده ماندن و کنار يکديگر ماندن ميکنند. چند لحظه پراضطراب به طور خالص در فيلم وجود دارد، اما فيلم وحشت را از جنبهاي متفاوت معرفي ميکند. همراه با حاشيه صوتياي که تمام سعي خود را براي خفه کردن صداي نالههاي هميشه حاضر زامبيها ميکند. هر فريم از The Battery با عشق اشباع شده است. تمام تکههاي داستان با بينقصي به هم وصل ميشوند. يک فيلم جادهاي - رفاقتي، يک درام هستيگرايانه، تم معصوميت ازدسترفته و هجوم زامبيها.
2. You’re Next ادام وينگارد يکي از بهترين فيلمهاي ترسناک 2013 را ساخته، گرچه فيلم در 2011 ساخته شده است. اگر به دنبال يک فيلم بينظير تهاجم به خانه هستيد دنبال چيز ديگري نگرديد. You’re Next به طور غيرمنصفانهاي با The Purge مقايسه شد، زيرا هردو جزو تريلرهاي هجوم به خانه هستند که در هر دو مهاجمين ماسک به چهره دارند. در حقيقت You’re Next در يک طبقه کاملاً جدا دستهبندي ميشود. يک نمونهي سرحالآور و زندهکنندهي ژانر، ترکيب عنصرهاي نامآشناي اسلشر همراه با سنتهاي مدرن براي شکل دادن به يک کلاسيک معاصر. ارين (شارني وينسون) به خصوص، يکي از بهترين نمونههاي دختر پاياني/ بازمانده (Final Girl) در فيلمهاي اخير است. تمايلش نه تنها براي زنده ماندن بلکه متقابلا جنگيدن به هر قيمتي، او را جانشين بهتري نسبت به لوري استرود و سيدني پرسکوت نشان ميدهد، دو نفري که او به راحتي ميتواند در مبارزه مغلوب کند. جدي، در اين حد کارش خوب است!
3. V/H/S 2 درست همانند V/H/S، نخستين قسمت از مجموعه، V/H/S2 کاملاً عالي نيست. ولي در مورد اين يکي، بخشهاي قدرتمند داستان تقاط ضعفش را ميپوشاند و نتيجه پاياني مقداري فيلمهاي کوتاه مشمئزکننده و بطور کاملا درستي ترسناک که پيدا شده را نشان ميدهد. سري مجموعه V/H/S آگاه است که چطور بايد از فيلمهاي پيدا شده استفاده کند و وقت خود را صرف دوربين روي دستهاي پرادعا، که مدام تکان ميخورد به طوري که گويا درحال حمله به تماشاگر است، تلف نکند.
4. Maniac Maniac اصلي در 1980 به دليل خشونت زياد و سوژه منحرفانهاش بحث برانگيز بود. بازسازي آن البته، با شرايط متفاوتي نمايش داده شده است. درست است، خشونت آن بيپردهتر است، اما کاري که ميکند اينکه واقعا شما را در ذهن يک قاتل قرار ميدهد، بسيار جالبتر است. در بيشتر فيلم، تماشاگران همه چيز را از منظر فرانک زيتو (اليجا وود) ميبينند؛ جاني روانياي که پوست زنها را براي درست کردن مانکن ميکند. حقه فرسودهاي شايد باشد، اما وود چنان نقش پيچيدهاش را با قدرت اجرا ميکند که تجربهي نهايي، هم راضيکننده وهم تحملناپذير است.
5. The Conjuring با اينکه The Conjuring تحريککنندهترين فيلم ترسناک سال بود، ترسناکترين نيز بود. صحبتهاي زيادي دربارهي جملهي تبليغاتيِ براساس يک داستان واقعي که در تبليغات خود جاي دادهاند شده است. ما هيچوقت نخواهيم دانست وارنها چه چيزي ديدند يا خانواده پرون با چه چيزهايي روبرو شدند و اين اشکالي ندارد چون قرار است يک ساعت و نيم ما را سرگرم کند. در فيلم جيمز ون کارگردان دنياي ناشناخته ماورالطبيعه را به صورتي که تابحال به آن پرداخته نشده، نشان ما ميدهد و در تمام قسمتهايش وحشت را به جان تماشاگرانش مياندازد.
6. Would You Rather ستارهي مشهور فيلمهاي ترسناک جفري کومبز نقش يک انسان ساديستي مرفه را ايفا ميکند که افراد بدبخت را به خانهاش دعوت ميکند تا در مجموعه بازيهاي آيا ترجيح مي دهي...؟ رقابت کنند. هر دست، بازي خونبارتر و راضيکنندهتر ميشود. فيلم سوال قديمي شده را ميپرسد؛ اينکه براي پيدا کردن اهداکنندهي مغز استخوان براي درمان سرطان خون برادرت حاضري به چه اعمالي دست بزني؟ ساشا گري کاملا برازندهي نقشش است.
7. Sightseers Sightseers کمدي ديگري است، اگرچه بسيار سياه و بيروح است که نميدانيم چه زماني بايد بخنديم يا جلوي چشمانمان را بگيريم. تينا و کريس (آليس لووي و استيو ارام که در نوشتن فيلمنامه همکاري داشتند) فقط قصد دارند که با خودروي بزرگ خود به مسافرت بروند اما شرايط مشکل ميشود وقتي که همينطور بايد پشت سر هم آدم بکشند؛ اولين قرباني از روي تصادف اتفاق ميافتد و در ادامه به دليلي که فقط براي خودشان قابل درک است به کشتن ادامه ميدهند. جدا از قتلهايي که مرتکب ميشوند، مشکلات عاطفي و رابطهي به هم ريختهشان خود براي تماشاي فيلم کافي است.
8. Berberian Sound Studio Berberian Sound Studio دربارهي ساخته شدن يک جالو است، از آن نوع فيلم ترسناکهاي ايتالياييِ دههي 70اي که داريو آرجنتو در کنار ديگران باب کرد. اما هيچکدام از نشانههاي خونبار جالو ديده نميشود. زيرا فيلم در فيلمِ خشني که هنرمند سبکسر گيلدروي (توبي جونز) در حال صداگذاري روي آن است ديده نميشود، بلکه فقط شنيده ميشود. گاهي اوقات شنيدن بدتر است. Berberian Sound Studio با جيغها نشانه گذاري شده است، حتي اگر گوشت انسانها جوشيده شود و موهاي از ريشه کنده شده را ذکر نکنيم. زماني که در لحظات پاياني، فيلم حالت سوررئال به خود ميگيرد ما همچنان سعي داريم گوشهايمان را بگيريم، منظري ترسناکتر از بستن چشمها.
9. Dark Touch داستان دختر پردردسري که قادر به تکان دادن اشيا است بارها و بارها گفته شده، براي مثال کري را ببينيد. اما Dark Touch فراتر از اين حرفها است. ميسي کيتينگ نقش نيام را ايفا ميکند که پدر و مادرش را هنگامي که وسايل خانه عليه آنها حمله کردند (به معناي واقعي کلمه) ، از دست داده است. از قبل به روشني مشخص است که نيام کنترل وسايل را بر عهده دارد و دليل او براي اين کار، هرچقدر هم ناخودآگاه باشد، جزييات سهمگيني است که از آغاز وجود داشتند. با اين حال رازگشاييهاي وحشت آورش کلافهتان ميکند.
10. Evil Dead Evil Dead چندان شبيه نسخهي اصلي خود نيست - ديگر آن بامزهگي وجود ندارد، چه عمدي و چه غير آن - ولي در نوع خود فيلم قابل توجهي است. جين لوي در نقش ميا عالي است، او هم نقش دختر پاياني (Final Girl) و هم نقش روح خبيث را بازي ميکند که با رويايي خونين پاياني، به اوج ميرسد و درحال رقابت با نسخه اصل خود است.