به گزارش جام نیوز به نقل از تابناک، همزمان با ماجرای اسیدپاشی در اصفهان، یک مزاحمت خیابانی بسیار تکاندهنده توسط برخی جوانها تحت عنوان شوخی باب شده که آثار روانیاش در لحظات اولیه کمتر از اسیدپاشی نیست؛ اتفاقی که نشان میدهد ساحت اخلاق تا چه میزان نزد برخی تنزل یافته که شنیعترین و ترسناکترین اتفاقات را دستمایه تفریح میکنند.
اسیدپاشی به برخی زنان در اصفهان و تکرار این حرکت غیرانسانی طی روزهای اخیر منجر به ایجاد نگرانیها برای زنان و به طور زنان اصفهانی شده و طبیعتاً این نگرانیها تا زمان دستگیری عامل یا عاملان اصلی این حوادث و مشخص شدن انگیزه عامل یا عاملان و هدایتگر یا هدایت گران این عملیات وحشیانه ادامه خواهد داشت.
این اتفاق بیسابقه واکنشهای وسیعی در سطح افکارعمومی و همچنین در سطح مسئولان امر در پی داشته و مسئولان انتظامی و قضایی نسبت به برخورد شدید با عاملان این حادثه هشدار دادند و حتی وقوع این حوادث منجر به طرح مباحثی شد که آیا تلاشها برای بخشش اسیدپاشهای موردی سالهای پیشین که عمدتاً با انگیزههای شخصی صورت میپذیرفت توسط قربانی، درست بوده یا باید قصاص صورت میگرفت؟
در این میان اما مطابق با رویه معمول، این موضوع نیز برای عدهای دستمایه شوخی شد و برخی در فضای مجازی اقدام به لطیفهسازی درباره این واقعه تلخ کردند تا چند صباحی با این موضوع خوش باشند که نهایت عدم درک فاجعهای است که برای گروهی از دختران جوان رخ داده و چالشی بزرگ پیرامون رعایت حداقل اصول اخلاقی است؛ رویکردی که پیش این نیز در قبال برخی حوادث شاهدش بودیم و مشخصاً در ماجرای سقوط هواپیمای آنتونف نیز به شوخی گرفتن فاجعه رخ داده را به نظاره نشستیم.
این نوع رودررویی با حوادثی که تالم و تاثر خاطر عمومی را در پی دارد، البته به صورت موردی در قبال حوادث مشابه برخی کشورهای دیگر نیز مشاهده میشود اما معمولاً آنچه دستمایه نقد قرار میگیرد، عملکرد مسئولان است و نه خودِ فاجعه و در واقع این درک وجود دارد که حادثه دیدگان و وابستگانش نیز به فضاهای مجازی دسترسی دارند و چنین برخورد سبکسرانهای با آنچه بر سر آنها آمده، روح آنها را بیش از گذشته خواهد آزرد.
با این حال در ماجرای اسید، ماجرا از لطیفه سازی فراتر رفت و اتفاق بدتری رقم خورد. مطابق با آنچه در فضای مجازی منتشر شده و ظاهراً در حال باب شدن است، این روزها برخی جوانهای موتورسوار به قصد شوخی، بطری آب بر روی صورت عابران دختر میپاشند که با توجه به ماجرای اسیدپاشی و پیش زمینه ذهنی دختران، شاید در لحظات نخست که شوک به این دختران وارد میشود، عوارض روحی وارده، کمتر از یک قربان اسیدپاشی نباشد.
از این منظر این نوع مردم آزاری برخی موتورسوارها که به اشتباه برخی عنوان شوخی را بر آن گذاشتهاند، یکی از بدترین رفتارهای ضداخلاقی است و مرزهای بیاخلاقی را به منتهی الیه ممکن سوق داده و از این منظر باید برخورد جدی با چنین رفتارهایی داشت تا حداقل مسائل حساس و التهاب آور در جامعه بازیچه برخی برای خوشگذرانی قرار نگیرد و در واقع شاید بتوان گفت چنین حرکتی به ذات به اندازه اصل ماجرای اسیدپاشی غیراخلاقی است.
در این میان باید به این پرسش نیز پاسخ گفت که در ساحت اخلاقیمان چه اتفاقی افتاده که شاهد شوخی کلامی و نوشتاری در مواجهه با رفتارهایی نظیر اسیدپاشی برخی اشخاص مجهول الهویه و سپس تبدیل شوخیهای کلامی به شوخیهای فیزیکی شبیه به عمل اسیدپاشی هستیم و از «مرز سکته بردن مردم» خشنودیم؟ شاید باید این پرسش را همان روز پاسخ میدادیم که برخی در روزهای پایانی سال زیر پای مردم ترقه میانداختند.