انگلیسیها اصرار دارند تجهیزاتی را بدون نظارت بازرسان جمهوری اسلامی ایران وارد سفارتشان در تهران کنند، اصرار بر مخفیکاری روباه با توجه به سبقه تاریخی منفی آنها باعث گمانهزنیهایی در رسانهها و کارشناسان مختلف، درباره این عمل انگلیسیها شده است.
گروه سیاسی مشرق - موضوع بازگشایی سفارت انگلیس در تهران از جمله مواردی است که با کش و قوسها فراوانی روبرو بوده است . پس از بسته شدن سفارت این کشور طی وقایعی که در آذر سال 1390 اتفاق افتاد، مساله بازگشایی سفارت این کشور مراحل مختلفی را طی کرده است.ط
پس از اینکه جک استراو در صدر هیئتی به ایران سفر کرد، موضوع بازگشایی سفارت انگلیس در تهران قوت گرفت. دیدار رئیس جمهور کشورمان و نخست وزیر انگلیس که پس از سالها در این سطح انجام میشد، ناظران سیاسی را بیشتر به بهبود روابط دو کشور امیدوار کرد اما پس از آنکه دیوید کامرون سخنان تندی را علیه کشورمان در صحن سازمان ملل ابراز داشت، موضوع بازگشایی سفارت کشورش در تهران بازهم به محاق رفت. با وجود اتخاذ سیاست تنش زدایی توسط وزارت خارجه کشورمان هنوز هم روابط دیپلماتیک میان ایران و انگلیس در نازلترین سطح قرار دارد.
اما بنابر آنچه طرفین بیان داشته اند، مشکل فنی قفل دیگری به سفارتخانه این کشور قبل از بازگشایی زده است که مدتی است ادامه دارد. در همین رابطه فلیپ هاموند، وزیرخارجه این کشور در اوایل آذرماه سالجاری مدعی شد که تلاشها برای بازگشایی سفارت این کشور در تهران به دلیل موافقت نکردن دولت ایران با ورود تجهیزات رایانهای مورد نیاز سفارت، با مانع روبهرو شده است. اما امساله دیگری در میان است و تجهیزاتی که انگلیسیها مصر هستند به سفارت خود وارد کنند در دو کانتیر قرار دارد که آنان اجازه بازرسی را به ایران برای ورود این محموله به سفارت خانه شان نمیدهند.
بنابر گزارش فایننشال تایمز مقامات انگلیس گفتهاند درخواست ایران برای بازرسی محموله های حامل لوازم مورد نیاز برای تجهیز مجدد سفارت انگلیس در تهران، قابل قبول نیست، چون این کانتینرها حامل تجهیزات ارتباطی بسیار حساس هستند که برای حفظ امنیت این سفارتخانه ضرورت دارند.
پاسخ ایران در این زمینه نیز تاکنون مشخص بوده است. در این رابطه عباسعلی منصوری رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و انگلیس گفته است: «انتقال تجهیزات مربوط به سفارتها باید بر اساس کنوانسیون وین باشد و کشورها نمیتوانند هرگونه وسیله و دستگاهی را به کشور دیگری وارد کنند و قطعاً انگلستان برای ایران هیچ تفاوتی با دیگر کشورها ندارد.»
موضوع قابل توجه در این زمینه مطالبه غیر قانونی انگلیس برای نوسازی تجهیزات سفارت این کشور است. گرچه هر سفارتخانهای می تواند به حد مطلوب اطلاعاتی از اوضاع سیاسی، اقتصادی و ... کشورهای میزبان خود کسب و به کشور خود ارسال کند اما انگلیسیها به بهانه از بین رفتن تجهیزات گذشته خود سعی دارند سیستم مخابراتی و ارتباطی در سفارت خود بنا کنند که خارج از عرف دیپلماتیک و تجهیزات معمول در هر کشوری است.
این درحالی است که سفارت انگلیس در زمان فتنه 88 از هر وسیله ممکن برای یاری دهی فتنه گران استفاده کرد و بعضا بسیاری از اخبار دروغی که توسط رسانههای بیگانه از جمله بی بی سی فارسی در این دوران از اوضاع ایران منتشر شد توسط عناصر سفارت این کشور و تجهیزاتی که آنان در اختیار فتنه گران قرار دادند از جمله موبایلهایی که خارج از سیستم مخابرات کشورمان فعال بودند، مخابره می شد.
بازگشایی سفارت انگلیس و بر قراری روابط در عمل موضوع منفی نیست اما مسئولان سفارت انگلیس مطرح کرده اند که با بازگشایی این سفارت امور کنسولی که وظیفه هر سفارتخانه ای است از جمله صدور ویزا و ... در این سفارتخانه انجام نخواهد شد و این مساله، این سئوال را بوجود می آورد که پس با سطح نازل روابط اقتصادی و سیاسی این سفارتخانه به چه منظور بازگشایی می شود. مشکل نیز از جایی اب می خورد که انگلیسی هایی که بی اعتمادی به آنان در میان ایرانیان ضرب المثل شده و بی اعتمادی در مورد به طور عمیقی در لایه های مختلف اجتماعی و سیاسی کشور رسوخ یافته است، سعی دارند تجهیزات خود را بدون نظارت ایران وارد سفارت کنند.
در این باره کارشناس فنی جاسوسی در مصاحبه ای با مشرق نیز نگرانی مقامات جمهوری اسلامی ایران در زمینه احتمال جاسوسی انگلیس با وارد کردن تجهیزات جدید دور از چشم مقامات ایرانی را معقول و مشروع قلمداد کرده است. دانکن کمپل در این باره گفته است: «نگرانی اصلی تهران این است که نکند این تجهیزات، تجهیزات جاسوسی باشند. چراکه سفارتهای انگلیس هم مثل سفارتخانههای آمریکا، استرالیا، فرانسه، آلمان و حتی چین مجهز به تجهیزات جاسوسی هستند و از این تجهیزات برای شنود مکالمات تلفنهمراه و ارتباط بین نهادهای دولتی کشورهای مختلف استفاده میکنند.»
«السیب» مرکز جاسوسی خاورمیانهای انگلیس
تاکید انگلیسی ها برای وارد کردن تجهیزات نو بدون نظارت ایران در سفارت این کشور درحالی است که این کشور در زمینه جاسوسی با سازمان سیا برنامه های مشترکی را به اجرا گذاشته است و شریک جاسوسی آمریکا در خاورمیانه محسوب می شود. از سوی دگیر افشارگری های ادوارد اسنودن در مورد پایگاه های جاسوسی انگلیس در خاورمیانه بویژه در روستای السیب عمان و همچنین استفاده از کابل های اینترنتی دریایی در خلیج فارس به این فرضیه دامن می زند که تجهیزات جدیدی که انگلیسی ها می خواهند دور از چشم بازرسان کشورمان وارد سفارت کنند به این مساله مربوط می باشد.
در همین رابطه اطلاعات فوق محرمانه ای از برنامه عملیاتی مخفیانه انگلیس، از جمله شنود کابل های زیر دریایی در خاورمیانه که تا کنون مخفی مانده بودند، افشا گردیده است. این در حالیست که فشار دولت بریتانیا باعث شده بود برخی از سازمان های رسانه ای، از انتشار اسناد محرمانه جلوگیری کنند اما با این حال چنین خبری در تیتر بسیاری از خبرگزاری ها قرار گرفته که تاکیدی بر جاسوسی بریتانیا در خاورمیانه بخصوص کشورهای حوزه خلیج فارس است. این پایگاه های جاسوسی، بخشی از برنامه های مخفی دولت بریتانیا موسوم به " Circuit" است که در شهر السیب در سواحل شمال عمان واقع شده اند و در آن کابل های زیردریایی مختلفی از طریق تنگه هرمز به خلیج فارس عبور می کنند. شهر السیب مقر اصلی سازمان جاسوسی GCHQ در عمان است که عملیات پایگاه های جاسوسی خود را با اسامی " Timpani"، " Guitar" و " Clarinet" رمز نموده است. Timpani ظاهرا نظارت بر ارتباطات عراق را بر عهده دارد، Clarinet نظارت بر ارتباطات یمن، و Guitar هنوز فاش نشده است که مربوط به جاسوسی از کدام کشور می باشد.
تمپورا پروژه عظیم جاسوسی تحت نظر انگلیس
همه این موارد اما تحت نظر یک پروژه جاسوسی عظیم تحت عنوان « تمپورا» توسط سازمان سیا و سازمان جاسوسی انگلیس طراحی شده است. تمپورا بیش از یکسال است که کلید خورده و در این جهت بسیاری از مکالمات تلفنی و همچنین محتوای ایمیل های افراد مختلف در جای جای دنیا رصد و در اختیار این دو سازمان جاسوسی قرار می گیرد. این طرح به بهانه جلوگیری از حمله غافلگیرانه تروریستی و خنثی کردن این موارد کلید زده شد اما در عمل سعی دارد منافع کشورهای غربی را تامین کند و موارد امنیتی پوششی برای جاسوسی است.
تمپورا به طور بالقوه بسیار خطرناک است. کافیست تصور کنیم که یک دولت انحصار طلب و توتالیتر، فعالیتهای مکالمهای و اینترنتی تکتک شهروندان را به صورت ۲۴ ساعته ثبت و ضبط کرده و زیر نظر دارد. دولتهای آمریکا و انگلیس به راحتی میتوانند طی زد و بندهای سیاسی، اطلاعات جمعآوری شده خود را به بهای پیروی از سیاستهای لندن و واشنگتن به دولتهای ضد مردمی کشورهای دیگر بفروشند یا میتوانند با استفاده از این اطلاعات، گروههای تروریستی مورد حمایت خود در کشورهای دیگر را از نظر اطلاعاتی در سطح برتری قرارد دهند. شراکت سیا و GCHQ در این پروژه جاسوسی سبب شده است تا در جایی که امکان حضور امریکا وجود ندارد، انگلیسی ها بتوانند کمبود آنان را برطرف سازند. جالب اینجاست که اطلاعات جاسوسی با درجه ارتباط بالایی میان طرفین رد و بدل می شود و جاسوسان انگلیسی می توانند به راحتی به اطلاعات طبقه بندی شده سازمان سیا دست بیابند. با این وجود پتانسیل بالای انگلیسی ها برای جاسوسی و ارتباط و همپیمانی جاسوسی با امریکا سبب می شود که جمهوری اسلامی ایران با هوشیاری بیشتری نسبت به بازگشایی سفارت این کشور اقدام کند.
چه اینکه این کشور سعی دارد برخی از تجهیزات را به طور مخفی و دور از بازرسان کشورمان وارد سفارت خود کند که این موضوع نیز به هر حال زمینه سوء ظن و بدگمانی را ایجاد می کند. با توجه به سوابق این کشور در تحرکات ساختار شکنانه در فتنه سال 88 نیز این گمانه زنی ها بیش از پیش تقویت می شود و این موضوع که بایستی با دقت نظر بیشتری در مورد بازگشایی سفارت انگلیس ونوسازی تجهیزات این سفارت اقدام شود، به عنوان یک مطالبه دیپلماتیک بیشتر اهمیت می یابد
منم کـوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابِـل، شاه سومر و اَکَد، شاه چهار گوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ … نوه کورش، شاه بزرگ … نبیره چیشپیش، شاه بزرگ …
آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابِـل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دلهای پاک مردم بابـل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاههای مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم.
من بردهداری را برانداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.
مَـردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانیاش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم …
من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاههایی که بسته شده بودند را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم.
همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاههای خود برگرداندم و خانههای ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم. همچنین پیکره خدایان سومر و اَکَـد را که نَـبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاههای خودشان بازگرداندم. بشود که دلها شاد گردد.
بشود، خدایانی که آنان را به جایگاههای مقدس نخستینشان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند. بشود که سخنان پر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَردوک بگویند: ‘‘ به کورش شاه، پادشاهی که ترا گرامی میدارد و پسرش کمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.’’
من برای همه مردم جامعهای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.
شرکت سهامی خاص ماتسودا (به ژاپنی: マツダ株式会社 ماتسودا کابوشیکی کایشا) که با نام تجاری مزدا شناخته میشود یک شرکت خودروسازی است که دفتر مرکزی آن در شهر هیرو
شیما در کشور ژاپن قرار دارد. این شرکت در سال ۲۰۰۶ حدود یک میلیون و دویست و پنجاه هزار خودرو تولید نمودهاست که در کشورهای مختلف جهان به فروش رسیدهاند. ریشه نام تجاری مزدا: جوجیرو ماتسودا بنیانگذار شرکت خودروسازی مزد ا که علاقه ویژهای به آئین زرتشت داشتهاست با الهام از اهورا مزدا و با توجه به تشابه اسمی نام خانودگی اش با کلمه مزدا، این نام را بر محصولات خود گذاشتهاست. این شرکت در داخل ژاپن به نام ماتسودا شناخته میشود و بیشتر ژاپنیها از جنبه دیگر نام مزدا بی اطلاعند.بر پایه اظهار نظر سایت مزدا دلیل نام گذاری این شرکت این طور بیان شدهاست:نام شرکت مزدا برگرفته از نام اهورا مزدا خدای اولین تمدنهای غرب آسیا است.ما اهورا مزدا را به خدای خرد، اندیشه و هماهنگی تفسیر کردیم.به عنوان منشاه هر دو تمدن شرقی و غربی و همینطور به عنوان نمادی از فرهنگ خودرو.این آمیختگی از تمایل به دستیابی به صلح جهانی و توسعه صنعت خودرو انجام شد واژه شناسی اهورا مزدا (برگرفته از ویکی پدیا): اهورامزدا واژهای ترکیبی است و از اهورا و مزدا تشکیل شدهاست. در گاتاها گاهی اهورامزدا جدا از هم بکار رفته است. مزدا در بعضی بندهای گاتاها به معنی حافظه و به حافظه سپردن و به یاد داشتن است. این واژه در سانسکریت مَذِس، به معنی دانش و هوش میباشد. بنابراین وقتی که مزدا برای خدا به کار برده شدهاست از آن معنی هوشیار و آگاه و دانا برداشت کردهاند. اهورا نیز از ریشه /ah/ به چم هستی و بودن سرچشمه گرفته است و اهورا بدین ترتیب به چم هستی بخش است پس اهورامزدا در مجموع به معنیِ هستی بخشِ دانا است. توضیحات خود کمپانی مزدا درباره نامگذاری مزدا در سایت رسمی مزدا (گوشه ی سمت راست پایین): The company's name, "Mazda," derives from Ahura Mazda, a god of the earliest civilizations in West Asia. We have interpreted Ahura Mazda, the god of wisdom, intelligence and harmony, as the symbol of the origin of both Eastern and Western civilizations, and also as a symbol of automobile culture. It incorporates a desire to achieve world peace and the development of the automobile manufacturing industry. It also derives from the name of our founder, Jujiro Matsuda. منابع : توضیحات سایت رسمی مزدا : http://www.mazda.com/profile/vision/
اگر میخواهی بر ایرانیان حکومت کنی، کشتن بزرگان آنها فایده ندارد چون ایرانیان باز جمع میشوند و تو را سرنگون میکنند، میان ایرانیان تفرقه بیفکن و در هر استان طایفه ای را فرمانروا کن تا دائم با هم در جدال باشند و تو آسوده بر آنان حکومت کنی. اسکندر چنین کرد و ملوک الطوایفی پدید آمد و فرهنگ و تمدن ایرانیان آشفته شد و هر گوشه به جدال با گوشه دیگر برخاست تا پس از 450 سال که اردشیر بابکان، ملوک الطوایفی را برانداخت و با اتحاد استانها، ایران و ایرانیان را باز زنده کرد
"شیرین” ملقب "ام رستم” دختر رستم بن شروین از سپهبدان خانان باوند در مازندران و همسر فخرالدوله دیلمی(۳۸۷ق. ـ ۳۶۶ق.) که پس از مرگ همسر به پادشاهی رسید او اولین پادشاه زن ایرانی پس از ورود اسلام بود. او بر
مازندران و گیلان ، ری ، همدان و اصفهان حکم می راند .
به او خبر دادند سواری از سوی محمود غزنوی آمده است.
سلطان محمود در نامه ی خود نوشته بود :
باید خطبه و سکه به نام من کنی و خراج فرستی والا جنگ را آماده باشی .
ام رستم ، به پیک محمود گفت : اگر خواست سرور شما را نپذیرم چه خواهد شد ؟
پیک گفت آنوقت محمود غزنوی سرزمین شما را براستی از آن خود خواهد کرد .
ام رستم به پیک گفت : که پاسخ مرا همین گونه که می گویم به سرورتان بگویید :
در عهد شوهرم همیشه می ترسیدم که محمود با سپاهش بیاید و کشور ما را نابود کند ولی امروز ترسم فرو ریخته است برای اینکه می بینم شخصی مانند محمود غزنوی که می گویند یک سلطانی باهوش و جوانمرد است برروی زنی شمشیر می کشد به سرورتان بگوییداگر میهنم مورد یورش قرار گیرد با شمشیر از او پذیرایی خواهم نمود اگر محمود را شکست دهم تاریخ خواهد نوشت که محمود غزنوی را زن جنگاور کشت و اگر کشته شوم باز تاریخ یک سخن خواهد گفت محمود غزنوی زنی را کشت .
پاسخ هوشمندانه بانو ام رستم ، سبب شد که محمود تا پایان زندگی خویش از لشکرکشی به ری خودداری کند .
ام رستم پادشاه زن ایرانی هشتاد سال زندگی کرد و همواره مردمدار و نیکخو بود.
تابلویی که می بینید، اثر «وینسنت لوپز» نقاش اسپانیایی قرن ۱۸ روایت کننده ی یکی از داستان های تاریخ ایران باستان است.
در لغت نامه ی دهخدا زیر عنوان «پانته آ» بر اساس روایت «گزنفون» آمده است که هنگامی که مادها پیروزمندانه از جنگ شوش برگشتند
، غنائمی با خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش به کورش بزرگ عرضه می کردند.
در میان غنائم زنی بود بسیار زیبا و به قولی زیباترین زن شوش به نام پانته آ که همسرش به نام « آبراداتاس» برای مأموریتی از جانب شاه خویش رفته بود . چون وصف زیبایی پانته آ را به کورش گفتند ، کورش درست ندانست که زنی شوهردار را از همسرش بازستاند. و حتی هنگامی که توصیف زیبایی زن از حد گذشت و به کورش پیشنهاد کردند که حداقل فقط یک بار زن را ببیند، از ترس اینکه به او دل ببازد، نپذیرفت. پس او را تا باز آمدن همسرش به یکی از نگاهبان به نام «آراسپ» سپرد . اما اراسپ خود عاشق پانته آ گشت و خواست از او کام بگیرد، بناچار پانته آ از کورش کمک خواست..
کوروش آراسپ را سرزنش کرد و چون آراسپ مرد نجیبی بود و به شدت شرمنده شد و در ازای از طرف کوروش به دنبال آبراداتاس رفت تا او را به سوی ایران فرا بخواند. هنگامی که آبرداتاس به ایران آمد و از موضوع با خبر شد، به پاس جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند.
می گویند هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت:
«سوگند به عشقی که میان من و توست، کوروش به واسطه جوانمردی که حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حق شناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند ونیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد. مثل اینکه من زن برادر او باشم.»
آبراداتاس در جنگ مورد اشاره کشته شد و پانته آ بر سر جنازه ی او رفت و شیون آغاز کرد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش کرد تا مراقب باشند که خود را نکشد، اما پانته آ در یک لحظه از غفلت ندیمان استفاده کرد و با خنجری که به همراه داشت، سینه ی خود را درید و در کنار جسد همسر به خاک افتاد و ندیمه نیز از ترس کورش و غفلتی که کرده بود ، خود را کشت. هنگامی که خبر به گوش کوروش رسید، بر سر جنازه ها آمد. از این روی اگر در تصویر دقت کنید دو جنازه ی زن می بینید و یک مرد و باقی داستان که در تابلو مشخص است. کاش از این داستان های غنی و اصیل ایرانی فیلم هایی ساخته میشد تا فرزندان کوروش منش و خوی اصیل ایرانی را بیاموزند.